کد مطلب:94504 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:126

خطبه 087-در بیان هلاکت مردم












[صفحه 227]

وای بر شما كه در كار دین بدعت می آورید و از پیشوایانتان هدایت نمی طلبید! پس از حمد و ثنا بر خداوند یگانه و درود فراوان به روان رسول فرزانه، به پروردگار سوگند می خورم كه یزدان سبحان هیچیك از ستمگران و گنه پیشگان این گیتی را تار و مار و نابود نكرد، مگر اینكه آنان را پیش از نابودی، مهلت كافی بخشد و زندگانیشان را با لذات و خوشی ها درآمیخت و نیز خداوند، شكستگی و نابسامانی هیچیك از امتهای گذشته را بهبود و سامان نبخشید، مگر پس از رنجها و ویرانی هائی كه قبلا گریبانگیرشان شده بود. اما اگر به دیده عبرت بنگرید، رنجها و ویرانی هائی كه مانع راهتان شد- و شما از آن روی برتافتید- جملگی سرشار از حكمت و عبرت بود گر چه به این حقیقت معترفم: هر كه صاحبدل شد خردمند نیست و هر شنونده ای، مستمع سخن راست نمی باشد، و هر بینائی را چشم بصیرت نیست وه كه چه شگفت آمیز است این حقایق! اما چرا در حیرت نباشم از كجروی ها و دو گونگی هائی كه این مردم در دین با یكدگر دارند! نه پا در راه آئین رسول خدا می نهند، و نه پس از او، دل به سفارش خلیفه اش می بندند. نه به عالم نهان اعتقاد دارند و نه از زشتی چشم می پوشند دل به امور مشكوك و نامعلو

م می سپارند و سر و جان در راه خواهشهای نفس می بازند. هر چه را كه دوست دارند، خوب است و از هر چه خوششان نیاید، آنرا بدو نامیمون می دانند در توفان مشكلات و دشواری ها، در پناهگاه روح نامتعادل خویش پناهنده می شوند، و در كارهای پنهان و اسرار نهانی، متكی به رای نادرست خود هستند. گویا هر تنی از آنان خود به تنهائی، هم مرید است و هم مراد به آنچه كه با چشم ظاهر می بینند ایمان راسخ دارند، و به خیال پوچشان برای خود دلائل و مداركی ساخته اند كه به آنها چنگ می زنند و به اصطلاح، خود را آسوده می سازند


صفحه 227.